قوم گرایی خوب قوم گرایی بد

با سلام خدمت برادران عزیز سایت الف در مطلبی به عنوان (شاهزادگان پارسی، بی ربط ترین نامhttp://alef.ir/1388/content/view/92820/)به طور زیرکانه ای تمام قومیتهای ایران را نفی کرده و از نظر نویسنده قوم گرایی را خوب و بد  کرده است  و از نظر اوفقط قوم آذری در ایران هستند و باید هر نامگذاری و هرچیزی یا به دیگر اقوام ایرانی اشاره نداشته باشد و یا اگر اشاره دارد حتما قوم آذری باشد این امر ناسیو نالیستی متعصبانه آذری ترکی را میرساند که در صدد حذف قومیتهای ایران است خواهشمند است کامنتهای افراد را نیز در آن مطلب را نیز مطالعه فرمایید با نظر بنده موافق خواهید شد 

من با این منطق نویسنده الف کاملا مخالف هستم ایشان و خیلی دیگر از افرادی که ظاهرا مخالف قوم گرایی هستندموقعی مخالف قومیت گرایی هستند که حرفی به جز ترک و آذر بزنند این امرنشات گرفته از قومیت گرایی ناسیونالیستی ترکی  است.مخالفت آنها با قومیت گرایی مشکوک است حال اگر اسمی آذری بود شما به هیچ وجهه مخالف نبودند.یادم نمی رود کامنهای مخالفانی که در باره اسم ایمان خلاق ومتن ان گذاشته بودند برای من سوال هست که چرا مخالفان این کامنتها را گذاشته اند ایمان هم بازیکن تیم ملی ایران بود.ترکها و آذریها باید بدانند که اسم اذربادگان یک اسم زرتشتی و پارسی است و زبان آنهافقط به خاطر بعضی مسائل ترکی شده است.و بدین صورت هست که ترکها به خود هویت می بخشند در غیر این صورت قومی بدون هویت خواهند بود کافی است برادران ترک زبان مامقداری تاریخ مطالعه کنند مخصوصا تاریخ معاصر و تاریخ زمان غزنوی هاکه چگونه زبان ترکی در ایران پارسی رواج پیدا کرد مطمئن باشید ایرانی و پارسی بودن خود افتخار خواهند کرد.که در غیر این صورت باید به بارگاه رییس جمهور آذربایجان بروند
خواهشمند استو نظرات منطقی و دور از تعصب دوستان ترک درباره آن نیز درج گردد

حمایت از همتیاران فوتبالیست

سلام

به کره باختیم

در شبی که نیاز فوق العاده ای به بازی مبعلی در خط میانی و بازی سازی او احساس میشد به او بازی نداده اند تا ایران ببازد به نظر می رسد عدم بازی مبعلی واکنشهای همتباران بختیاری او در بازی مقابل عراق بوده است چرا که آنها می ترسیده اند دوباره ایران با بازیکننان غیرتمند بختیاری مایه مباهات ایران شود و این امر باعث همبستگی بیشتر در بین بختیاریها خصوصا همبستگی وبلاگی و مطبوعاتی بختیاری گردد شاید این کمی توهم توطئه را برساند ولی هرچه فکر می کنم در شبی که نیاز به بازی سازی در خط میانی بود چرا از مبعلی خلاق استفاده نشد فکرم به جایی نمیرسد. بختیاری همیشه مایه مباهات ایران بوده است حتی در بازی فوتبال نیز غیرتمند بازی می کنند و مثل بقیه بازیکنها بی غیرت نیستند در بازی با عراق و امارات فقط به خاطر حضور بختیاریها مبعلی و افشین بردیم در دو بازی با کره شمالی و جنوبی از این دو بازیکن استفاده نشد تا ببازیم یکی را به زور ببریم یکی دیگر را ببازیم .انصاریفرد یک گل زد و چقدر در بوق و کرنا کردند انصاریفرد بازیکن قابلی است ولی در این بازی نیازی به بازی نبود و بازی دادن به او فقط به خاطر همایت همتبارانش بوده است چرا ما از بازیکنان ملی بختیاریمان حمایت بیشتری چه از لحاظ مطبوعاتی و بلاگی نداشته باشیم تا ایران اینگونه ببازد.وقتی می بینیم بقیه از یک بازیکن خودشان اینگونه همایت می کنند حتی موقعی که بد بازی می کند نیز در بازی است چرا ما از بازیکننان غیرتمند خودمان حمایت نکنیم که فقط ایران برایشان مهم است و با جان ودل بازی میکنند تجربه نشان داده است فقط بازیکننانی برای ایران خوب بازی می کنند که به ایران دلبستگی داشته باشند نه دلبستگی به ساقهای پایشان نه دلبستگی به علی اف ها و...

فقط ایرانی  آریایی است که دلش برای ایران می طپد


غربت رسانه ای

 مطلبی به نقل از http://fffootball.blogfa.com/post-138.aspx در وبلاگ فرهنگ و فکر فوتبال آقای سید علیرضاشریفی در مورد لزوم بیشتر حمایت از همتباران چه فوتبالیست و چه مدیر درج می شود همین امر در سیاست و تاریخ نیز مصداق دارد ما کسانی مثل سردار اسعد با آن نقش ممتاز در شکل گیری مشروطه داریم ولی متاسفانه چون رسانه و تاریخ نویس نداشته ایم الان هیچ اثری از بختیاری و سردار اسعد در ذهن بقیه ایرانیها نیست و مشروطه این برهه تاثیر گذار در ایران توسط چندفردمصادره شده است ما در شهرهای بختیاری خیابان و میدان به اسم ستارخان و باقرخان داریم ولی در شهرهای خودمان اسمی از سردار اسعد و دیگر بزرگان بختیاری نیست  و

متاسفانه تاریخ را بعضی ها نوشتند و متاسفانه وارونه نوشتند

این مطلب به خوبی لزوم حمایت از همتباران بختیاری را مطرح کرده است با تشکر از سید علیرضا شریفی و با کسب اجازه از ایشان

همتباران فوتبالیست ما و غربت رسانه ای

این که رسانه هاتأثیرغیرقابل انکاری درمعرفی ودربورس نگه داشتن یک ورزشکاردارند؛ برهیچ کس مکتوم نیست.

به عنوان مثال:آیا نقش رسانه هاواعمال فشارآنهادردعوت ازعلی دایی در زمان مربیگری مایلی کهن ودعوت ازخدادادعزیزی درزمان مربیگری برانکوو... را می توان نادیده گرفت؟

ازهمان روزهای نخستینی که فوتبال ایران آقایی خودرا برفوتبال آسیاآغازنمود ؛همتباران ماهمواره ایفاگرنقش های مهمی درکسب موفقیت های فوتبال ایران درمسابقات برون مرزی بودند.

کدام فوتبال دوستی است که بتواندسهم منصوررشیدی،صفرایرانپاک، سیامک رحیم پور، بهزادغلامپور،مرتضی کرمانی مقدم ، ابراهیم میرزاپور، سهراب بختیاری زاده و...را در موفقیت های مقاطع مختلف تاریخ فوتبال  ما نادیده بگیرد؟

 ولی همین ها هم همواره باکم مهری رسانه هاوبه خصوص نشریات مواجه بوده اندوبه علت عدم پشتوانه ی مطلوب رسانه ای ؛ آن طورکه باید، نتوانستند درعرصه ی فوتبال ملی دوام بیاورندوفوتبال ماهم نتوانست ازاین استعدادهای ناب کمال استفاده راببرد.

نشریاتی که درگذشته تحت انحصارمرکزنشینان بودندهرکدام به فراخورحال خود (کمابیش) مانورهای تبلیغاتی خودرابه ستاره های سفارشی پایتخت نشین اختصاص داده وخواسته یاناخواسته تصمیم گیرنده های فوتبال راتحت تأثیرخودقرارمی دادند.

هنوزازیادمان نرفته ؛ستاره هایی مانند:ایرج سلیمانی، فرزادآهک پور،حسین پاکدل، عبدا..ویسی، سیاوش بختیاری زاده، کورش بختیاری زاده و..راکه.به دلایل(بخوانیدبهانه های) واهی ودرسکوت کامل رسانه ای نتوانستندبه حق واقعی خوددرعرصه ی فوتبال ملی برسند.

دراین برهه نیز نوبت به ایمان مبعلی ، میلادمیداوودی،رضانوروزی،عادل کلاه کج، سپهرحیدری،بیژن کوشکی ومهدی امیرآبادی و... رسیده است که دچارهمان سرنوشت گذشتگان همتبارشانشان بشوند.

امادیگر(اگرچه نه به صورت کامل)رسانه ازانحصارمرکزنشینان خارج شده وبا رونق گرفتن نشریات محلی ورسانه های دیجیتالی ، می توان امیدداشت کمترازگذشته فوتبال ملی ازاین ناحیه دچارخسران گردد.

تحریف تاریخ

باز هم تحریف تاریخی دیگری  از محمد ورزی در راه است

دیشب که اخبار شبکه اول سیما در مورد سریال جدیدی حرف زد که به زودی به روی آنتن می رود به نام تبریز مه آلود  که به نظر بر گرفته از رمانی تخیلی اثر محمد سعید اردوبادی  باشد.  وقتی فهمیدم کارگردان این سریال محمد ورزی می باشد (همان کارگردانی که سریال سالهای مشروطه را نیز کارگردانی کرده است سریالی که در آن واقعیت را تحریف کرده است )به یاد تحریف در سریال سالهای مشروطه افتادم آنجا که واقعیت را نادیده گرفت و هر چه دلش خواست ساخت

چرا باید عده ای که تاریخی نداشته اند و یا اگر هم داشته اند نقشی کمرنگ در واقعیت داشته اند الان با پول بیت المال اینگونه دارای جایگاه کاذب شوند و بر عکس عده ای دیگر را که نقش مهمی در تاریخ داشته اند را مخصوصا نادیده بگیرند تبریز مه آلود همانطور که از اسم کتابش ومضمون آن کتاب پیداست سریالی خواهد بود است که نقش عده ای خاص و قوم خاصی را بسیار پر رنگ نشان می دهد ومی خواهد بگوید که قوم آذری و ترک را بسیار بزرگ نشان دهد ویک عده را که به ایران خیانت کرده اند و بعدها با جعفر پیشه وری ها و حزب توده ها همکاری داشته اند را موجه جلوه دهد و آنها را وطن پرست نشان دهد در صورتی که ایران بیشترین خیانت را از شمال غرب ایران وتوده ای ها دیده است .چرا که همین حالا هم به ایران و ایرانی خیانت می کنند

هر چند اتفاقات سریال در زمان عباس میرزا اتفاق افتاده است و کتاب تبریز مه آلود  به مشروطیت می پردازد ولی بسیار جالب است که اسم این سریال تبریز مه آلود است حد اقل اینها که محمد سعید اردوبادی را می شناختند و می دانستند تفکرات سوسیال دمکرات ایشان را

.محمد سعید اردوبادی در رمان « تبریزمه آلود» مقاومت یازده ماهه مردم تبریز را در انقلاب مشروطیت ایران، در برابر نیروهای دولتی محمد علی شاه قاجار به نحو دلنشین و به طرز شیوا البته از دیدگاه خاص سوسیال دموکرات ها بررسی و رمان تاریخی خود را بازسازی و به رشته تحریر در آورده است.در 1918 بعد از پیروزی انقلاب اکتبر به ارتش سرخ پیوست. در مه 1920 در باکو اقامت گزیدمحمد سعید اردوبادی در اول ماه مه 1950 در شهر باکو در گذشت.به هر حال اردوبادی در جلفا به همراه سایرهمرزمان خود کمک های مالی و تسهیلاتی و تبلیغاتی « کمیته یاری» تفلیس را به مجاهدین تبریز می رسانده است. قاسم جمال بیگوف راجع به کمیته یاری که به مبارزین زیر پرچم ستارخان کمک های همه جانبه می کردند، می نویسد: «برای کمک رساندن به انقلاب آذربایجان یک کمیته یاری در تفلیس تشکیل گردیده بود. نریمان نریمانوف، میرباقر حیدرزاده، علی بایراموف، اشرف یوزباشی یوف، علی تقی زاده، یوسف آخوندوف و دیگران در این کمیته شرکت داشتند. کمیته انقلاب تبریز به واسطه این کمیته، از قفقاز کمک می گرفت. وسایلی که توسط کمیته یاری فرستاده می شد توسط شیخوف، که در جلفا زندگی و فعالیت می کرد، به تبریز فرستاده می شد، محمد سعید اردوبادی، علی قلی غمگسار، عبدالله و کربلایی تقی یوسفوف نیز دستیاران شیخوف بودند

مطالب زیر به نقل ازhttp://www.hamshahri.org/hamnews/1382/820515/world/cultw.htm بدون کم و کاست نقل شده اند تا بدانیم محمد سعید اردوبادی که بود و چه تفکری داشت

«تبريز مه آلود» (دومانلي تبريز) نوشته محمدسعيد اردوبادي بود كه بعدها توسط «رحيم رئيس نيا» محقق و مورخ شناخته شده تبريزي نيز ترجمه و با همان عنوان، توسط انتشارات نگاه (سال ۱۳۷۹) در دو مجلد به بازار نشر عرضه شد. محمد سعيد اردوبادي(۱۸۷۲-۱۹۵۰ م) اين اثر چهار جلدي خود را در فاصله  سالهاي ۱۹۳۳ تا ۱۹۴۸ منتشر كرد. اردوبادي را آغازگر رمان تاريخي و تبريز مه آلود را سر آغاز اين نوع ادبي در تاريخ ادبيات جمهوري آذربايجان به شمار آورده اند.
اردوبادي كوشيده است تا انقلاب مشروطيت ايران را در آذربايجان، بويژه تبريز، يكي از پرجوش  و خروش ترين كانونهاي آن در طي ده سالي كه از قيام ستارخان تا خيزش و افول كوتاه مدت شيخ محمد خياباني با فراز و فرودهايي ادامه يافته،  در قالب رمان تاريخي تبريز مه آلود، بازآفريني كند.
ولي، كاوه بيات در مقاله «تبريز مه آلود» در مجله آينده (س ۱۳۶۶ و س ۱۳۶۷ ) ، معتقد است كه اين رمان، صرفاً به منظور عمده كردن نقش مجاهدان قفقازي در جنبش تبريز به رشته
تأليف در آمده است؛