قوم گرایی

وین جاهلان ملمع کارند و منتحل           زان گاه امتحان بجز از ممتحن نیند

 از نوک خامه دفتر دلشان سیه کنم        کایشان زنخ زن اند همه خامه زن نیند

قابل توجه بعضی بختیاری هاکه قومیت خود و مفاخر قوم خود را نادیده گرفته است.و حاضرند قوم خود را تحقیر کنند ولی عکس ستار خان را کنار یار استالین نبینند.و واقعیت را نادیده بگیرند.و قابل توجه  کسانی که  به جای اتحاد بذر نفاق را در جامعه بختیاری می کارند.

وقابل توجه کسانی که ما را از قوم گرایی نهی می کنند ولی دیگران با تمام قوا و امکانات قوم گرایی را دامن می زنند. حتی در قوم گرایی دامپینگ نیز می کنند( دامپینگ یک مفهوم اقتصادی است)

خط قرمزدر قومگرایی کجاست؟

قوم گرایی خوب است یا بد؟.

اگر حکومت و قدرت دست گروهی وقومی باشد آن گروه و قوم می تواند تمام امکانات بقیه را به سمت خود بکشد. وهیچ خط قرمزی را نیز در قوم گرایی رعایت نکند.و انتقاد به این قوم برای دیگر اقوام خط قرمز باشد.

آیا بررسی واقعیت و تاریخ و ذکر اینکه  بیشتر یاران ستارخان بعد از قضیه مشروطیت و انقلاب روسیه  به ارتش سرخ پیوستند.خط قرمز است؟

آیا تفکرات و مذهب(ب) ستار خان نیز جزئ خطوط قرمز است.؟

آیا نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران نظامی قومگراست و امتداد نظامهای صفوی قاجار سلجوقی و.. می باشد؟.

اعتقاد بعضی دیگر از دوستان این است که رقیب قوم بختیاری در شرق سرزمین بختیاری اصفهانی ها می باشند و در غرب این سرزمین بعضی شهرها مثل شوشتریها و... می باشد.

البته بنده نیزتا حدودی این را قبول دارم .حال با دید دیگری به این قضایا نگاه می کنیم.

رقابت و دشمنی اصفهانی ها و دیگران با بختیاریها بر سر منافع مادی و چپاول امکانات بختیاری می باشد.و به نظر رقابتی قومی و فرهنگی نمی باشد و دشمنی اینها با بختیاریها واضح است و ما دشمن خود را در اینجا می شناسیم و می بینیم و به تبع این راههای مقابله با آن را نیز می فهمیم.اگر در این مبارزه هویت خود را حفظ کنیم و فقط کمی تعصب قومیتی داشته باشیم مسئله را امنیتی  کنیم و ایجاد حساسیت در این زمینه ها کنیم و این مبارزه را برای آنها هزینه دار کنیم طوری که همجبور شوند هزینه زیادی بابت این کار بدهند مسلماٌ کنار خواهند کشید.همانطوری که ترکها این کار را می کنند.حساسیت ما و تعصب ما باعث می شود استفاده اینها و چپاول منافع دارای هزینه شود.

در ضمن ما تا الان در اصفهان و از اصفهانی ها دشمنی جدی در زمینه فرهنگی با بختیاری نداشته ایم.و نمادهای بختیاری و مردم بختیاری در تمام اصفهان دیده می شوند.و شهر های اصفهان پذیرای تعداد زیادی از بختیاری ها می باشند.

حتی در تاریخ نیز مردم اصفهان گذشته را فراموش نخواهند کرد و شعاری که مردم اصفهان بعد ازآزادی از دست افاغنه دادند در تاریخ ماندگار شد (درود بر ایل جلیل بختیاری)ویا همکاری و همیاری اصفهانی ها با بختیاری ها در مشروطه.

بختیاریها و اصفهانی ها مدتهاست و سالهاست با قبول واقعیت در کنار هم زندگی مسالمت آمیزی  داشته اند.به نظر بنده تقابل کنونی اصفهانی ها با بختیاری ها کوتاه مدت خواهد بود و البته گذرا در ضمن ما نیز نمی توانیم با بزرگ کردن این تقابل به طور خیالی در ذهن خود یک دشمن بسازیم واز دشمن اصلی مشترکی که مل ایران را تهدید می کند غافل شویم.یعنی این مسئله پتانسیل این را ندارد که بتواند باعث اتحاد قوم بختیاری در دراز مدت گردد.من در این قسمت بیشتر از فرهنگ و قومیت و تاریخ حرف می زنم تقابل با اصفهانی ها بر سر بعضی مسائل حل شدنی است مخصوصا با کوتاه آمدن اصفهانی ها از زیاده خواهی و اصلاح سیستمهای آب رسانی و کشاورزی در اصفهان مقدار زیادی از این مشکلات حل می شوند.

در بدترین شرایط تقابل با اصفهانی ها و شوشتریها و دیگر همسایگان با بختیاری تهدیدی و خطری برای هویت ما به عنوان بختیاری ندارد.فقط چون ما با این همسایگان منافع زیادی داریم این مسئله می تواند باعث واکنش آنها گردد همانطور که می دانید بختیاری های زیادی هم اکنون در اصفهان و در صنایع اصفهان مشغول کار هستند .وبختیاری های زیادی  نیز در اصفهان فولاد شهر نجف آباد شاهین شهر و...ساکن هستند.و به نظر تقابل و ایجاد حساسیت در بین این همسایگان که مدتهاست در کنار هم با مسالمت زندگی کردند به نظر مشکوک است و منافع مشترک زیاد ما با اصفهان و دیگر همسایگان را به خطر می اندازد.

ما می توانیم در مورد زیاده خواهی های اصفهان و ... در مورد مسئله آب اعتراضاتمان را متوجه مسئولین اصفهان کنیم چون خیلی از تصمیمات غلط از جانب مسئولین انجام می گیرد و حساب مردم اصفهان را جدا کنیم و به آنها بفهمانیم که یک سرزمین سوخته و خشک بختیاری به نفع اصفهان نیست.

به نظر بنده دشمن اصلی و فرهنگی و متهاجمی که قوم پارس که شامل اصفهان و فرهنگ و زبان اصفهان  شیراز و فرهنگ پارسی آن بوشهر خوزستان و فرهنگ و زبان مردم مرکز ایران را تهدید می کند زیاده خواهی های فرهنگی اقتصادی قوم ترک است وچپاول ثروت مخصوصاٌ نفت و صرف این پولها و ثروت جهت توسعه شهر ها و استانهای ترک نشین می شود.

در این چند سال ما به وضوح می بینیم که هیچ سرمایه گذاری جدید صنعتی بزرگ در استانهای مرکزی و زاگرس ایران انجام نگرفت.و به جای این تمام صنایع بزرگ به طور مشکوکی در یک قسمت ایران جمع می شوند.

بنده در مطلبی به عنوان افتتاح یک کارخانه دیگر در آذربایجان و خیل بی شمار بیکاران در استانهای  دیگر به طور مستند و با ارائه آمار به این مسئله اشاره کردم.

شاید شما استان اصفهان را به عنوان یک استان صنعتی بشناسید ولی صنایع بزرگ اصفهان با تکنولوژی قدیمی که دارند قابل مقایسه با صنایع بزرگ استانهای دیگر در گوشه ی دیگر کشور هستند.(فولاد مبارکه و ذوب آهن و یک پالایشگاه اینها فقط در اصفهان هستند اگر صنعت دیگر سراغ دارید بگویید)

که این صنایع کوچک  اصفهان(هم اکنون این کارخانه ها در مقایسه با دیگر کارخانه ها کوچک محسوب می شوند)بایداین صنایع همراه با صنایع پایین دستی خود  بار بیکاری را در استانهای اصفهان بختیاری کهگلویه و بویر احمد فارس و...بر دوش بگیرند که با توجه به بیکاری گسترده در این استانها دیگر توانایی وظرفیت مقابله با بیکاری را ندارند.حتی دیگر این صنایع به علت پر شدن ظرفیت این صنایع  قابلیت ایجاد صنایع پایین دستی دیگر را نیز ندارند .فقط همین کارخانه جدید فولاد آذربایجان به اندازه دو و یا سه برابر ذوب آهن و فولاد ظرفیت دارد.

همین صنایع وصنایع بزرگ دیگر موجود ( که به طور مشکوکی تمامشان در یک گوشه ایران جمع شدند)و همچنین ظرفیت بالای کشاورزی در این استانها باعث شده است که نرخ بیکاری در این استانها تک رقمی باشد حتی 5 و 6 درصدباشد ولی آمار بیکاری در استانهای زاگرس نشین و تفاوت فاحش این آمار و درصدهای بیکاری 21 درصد 19 درصد 17 درصد استانهای زاگرس نشین را مقایسه کنید.به نظر شما اینها همینطوری به وجود آمده است و این نیست که لقمه را از دهان این بچه گرفتند و در دهان دیگری گذاشتند.آیا این مشکوک نیست و نیاز به بررسی ندارد.

الان  رفتار طرفداران تیم تراکتورسازی یکی از دلایل اصلی جدایی طلبی این قوم و تهدید این قوم برای امنیت ملی ایران است.ما به وضوح می بینیم پولهای صنعتی مثل تراکتور سازی تبریز که با پول و سرمایه کل مردم ایران در تبریز ساخته شد و پولهای استانداری آذربایجان که جزئ بودجه کشور می باشد صرف این تیم می شودو چگونه هواداران این تیم در بازیهای این تیم شعارهای جدایی طلبانه سر می دهند و این تیم هم اکنون نماد جدایی طلبی در آنجا شده است.

این تیم و هوادارانش آنقدر در اینباره زیاده روی کردند که باعث واکنش و جبهه گیری طرفداران دیگر تیمهای ایرانی از جمله داماش تیمهای تهرانی شده است. که پیشبینی می شود واکنشها در شهرهای دیگر ایران نیز ادامه داشته باشد.و این واکنشهای مردم به این تیم و مردم آذربایجان واکنشی طبیعی است که امیدوارم در اعتراض به تحرکات جدایی طلبانه آنها ادامه داشته باشد.

سوال بنده این است که آیا هستند کسانی در مسئولین که به این مسائل دامن می زنند و باعث عدم رشد مناطق زاگرس و مرکز ایران می شوند حداقل این سوال پاسخ اده شود چرا بعد از سی سال  از انقلاب در استانهای زاگرس نشین هیچ سرمایه گذاری جدید و قابل توجهی انجام نپذیرفت واین آمار وحشتناک بیکاری چگونه بوجود آمده است.

هر موقع در این استانهامرکزی و زاگرس نشین مطالبه ایجاد صنایعی از طرف مردم و بعضی مسئولین برای دولت می شد دولت انجام نمی داد و منطقش این بوده است که در منطقه شما صنعت مادر موجود نیست و در کل طرح و صنعت شما توجیه اقتصادی ندارد.و همیشه این صنایع را به جاهای خاص سوق می دهند.مردم ما باید تا کی به این بهانه پیشرفت نکنند.ظرفیت کشاورزی نیز در استانهای ما محدود است مخصوصا با توجه به بحران آب.

یا مثلا در تاریخ وقتی از سلسله های بعد از اسلام  و موفقیت های این پادشاهان صحبت می شود اشاره ای به سلسله زندیه و کریم خان زند که حتی حاظر نشد خود را پادشاه بنامد نمی شود.آیا تاثیرگذاری مثبت زند کمتر از سلجوقی های غیر بومی و... بوده است.

ایراد ما این بوده است که از همان قدیم ما به کف مطالباتمان عادت کرده ایم حتی کریم خان نیز حاضر نشد خود را پادشاه بنامد.

اینجاست که می گوییم باید افق دیدمان را گسترده تر کنیم و همیشه سقف مطالبات داشته باشیم.تا حداقل به قسمتی از مطالباتمان که الان حفظ هویت تاریخ و فرهنگمان می باشد دست یابیم.

به نظر بنده رفتارهای جدایی طلبانه آذربایجان و خطر واقعی پان ترکیسم که واقعیت محض می باشد.این رفتارها و تهاجم فرهنگی به ایرانی ها این پتانسیل را در دراز مدت دارد  که باعث شود ما بختیاری ها و ایرانیها به خود آییم.و همچنین باعث شود آذربایجان نیز دست از این عقاید جدایی طلبانه بردارند.

همانطور که می دانید در ایران ترک نداشته ایم و اینهایی که الان به زبان ترکی صحبت می کنند خیلی از اینها ترک نیستند و بستگی به شرایط سیاسی و حاکمیتی زبانشان ترکی شده است مثلاٌ یکی از دلایل گسترش زبان ترکی تقابل بعضی حکام نواحی ایران با عربها بوده است برای مقابله با زبان عربی و عربها زبان ترکی را گسترش داده اند. مثلا در زمان غزنوی ها ویا در زمان صفوی و قاجار برای کنترل اقوام ایرانی در بین بعضی از روستاها و آبادی های ایران  سکنه های ترک ایجاد کردند.به نوعی دیگر هم اکنون ترکها اگر خود را ایرانی ندانند بدون هویت ترین قوم در بین ایرانی ها هستند چون اینها بدون ایران هیچ هویتی ندارند.

ولی بختیاری همیشه بختیاری می ماند و یک هویت و تاریخ بزرگ پشت سرش می باشد.

بدون شرح

بدون شرحی که باعث واکنش نویسنده سایت آزادمردان شد

بنده یک کامنت و یک نظر در یک سایتی که فکر می کردم بختیاری است گذاشتم و ایشان را دعوت به بازدید از وبلاگ نمودم که با واکنش عجیب و عجولانه ایشان مواجهه شد.و ایشان در مطلبی درسایت http://www.azadmardan.com   که به زعم خودشان می خواستند به تاریخ ایران کمک کنند وادعای روشنگری نمودند. نوشتند که گاف و سوتی بزرگ قوم گرایان و مطالبی دور از شان یک بختیاری نوشتند که بنده واقعا تعجب کردم .

بنده می خواهم این را عرض کنم حال که قوم گرایی از نظر ایشان مذموم است ایشان هم عنوان وبلاگ خود را عوض کنند و نام با افتخار بختیاری را کم ارزش نکنند تا ما قوم گراها با جستجوی کلمه بختیاری در گوگل به سایت ایشان وارد نشویم.ایشان با این مطلب خود و طرح این موضوعات باعث می شوند که دست کم همان شائبه هایی که خودش گفت تقویت شوند(ارتباط با بیگانگان). 

از آنجا که تاریخ را فاتحان می نویسند و آنها هم هیچ موقع بد خودشان را نمی گویند.به قولی هیچ ماست فروشی نمی گوید ماست بنده ترش است.مطالبی که ایشان نوشتند منبعشان نویسنده هایی است که مطالبشان جانبدارانه بوده است.

ایشان به جای اینکه به مفاخر قوم خودش احترام بگذارد به دفاع تمام قد از مفاخر دیگران پرداخته اند)البته ستارخان برای ما قابل احترام هستند و ایشان با این مطلب عجولانه نسبتهایی به ایشان داده است  و شائبه ها را تقویت نموده است که بهتر است تاریخ دانان مستقل در این مورد تحقیق انجام دهند.

لینک مربوط به مطلب بنده که بدون شرح نوشته شده است.http://www.ostanebakhtiari.blogfa.com/post-26.aspx

 

ویا در قسمتی دیگر در لینک http://www.ostanebakhtiari.blogfa.com/post-12.aspx که بنده نیز به سریال تبریز مه آلود انتقاد کردم نویسنده کتاب تبریز مه آلود محمدسعید اردوبادی است که محمد ورزی)کارگردان سالهای مشروطه( سریال پر از تحریف تبریز مه آلود را بر اساس آن ساخت.محمد سعید اردوبادی در 1918 بعد از پیروزی انقلاب اکتبر به ارتش سرخ پیوست. در مه 1920 در باکو اقامت گزیدمحمد سعید اردوبادی در اول ماه مه 1950 در شهر باکو در گذشت.

به هر حال اردوبادی در جلفا به همراه سایرهمرزمان خود کمک های مالی و تسهیلاتی و تبلیغاتی « کمیته یاری» تفلیس را به مجاهدین تبریز می رسانده است. قاسم جمال بیگوف راجع به کمیته یاری که به مبارزین زیر پرچم ستارخان کمک های همه جانبه می کردند، می نویسد: «برای کمک رساندن به انقلاب آذربایجان یک کمیته یاری در تفلیس تشکیل گردیده بود. نریمان نریمانوف، میرباقر حیدرزاده، علی بایراموف، اشرف یوزباشی یوف، علی تقی زاده، یوسف آخوندوف و دیگران در این کمیته شرکت داشتند. کمیته انقلاب تبریز به واسطه این کمیته، از قفقاز کمک می گرفت. وسایلی که توسط کمیته یاری فرستاده می شد توسط شیخوف، که در جلفا زندگی و فعالیت می کرد، به تبریز فرستاده می شد، محمد سعید اردوبادی، علی قلی غمگسار، عبدالله و تقی یوسفوف نیز دستیاران شیخوف بودند.اردوبادی در 1918 بعد از پیروزی انقلاب اکتبر به ارتش سرخ پیوست.

با توجه به نظرات و نوشته های سایت آزادمردان بنده پیشنهاد می کنم در مورد مطالبی که سایت آزادمردان در اینباره نوشت  تحقیقات مستقلی انجام شود.

البته به خاطر نظرات مودبانه ایشان که در قسمت نظرات در مطلب قبلی نوشتند  یک جایزه نزد ما دارند.برای بنده  آدرسشان جالب بود.آی پی ادرس و نزدیکی این آدرس به کنسولگری روسیه در اصفهان

باز یابی هویت بختیاری

مطلب زیر مطلبی بسیار ناقص بسیار ناقص در مورد بازیابی هویت بختیاری و جهانی شدن فرهنگ و یا حذف و حل شدن بختیاری در فرهنگ های دیگر و یا جهانی شدن فرهنگ بختیاری می باشد.که از دوستان به خاطر اینکه مطلب پخته و جالبی نیست معذرت می خواهم.ولی ارزش خوندن داره.در مطالب بعدی این نظریات را کامل می کنم

باز یابی هویت بختیاری

جهانی شدن فرهنگ

حذف و حل شدن بختیاری در فرهنگ های دیگر

و یا جهانی شدن فرهنگ بختیاری

الان باید قبول کنیم که هویت و فرهنگ بختیاری در حال از بین رفتن است و این امر خود به خود صورت می گیرد چرا که ما چند وقتی است که با پدیده ای به نام جهانی شدن در تمام عرصه ها فرهنگ سیاست و... رو برو هستیم.

در سالهای اخیر که ارتباطات بین جوامع گسترش پیدا کرد و جوامع به تکنولوژی های پیشرفته دست پیدا کرده اند و ارتباطات بین آنها تسهیل شده است خواه نا خواه این ارتباطات فرهنگ  را نیز تحت تاثیر قرار داده است.

و بعضی فرهنگها بر بعضی دیگر از فرهنگها غلبه کرده و به مرور بعضی از فرهنگها از بین رفته و یا از بین می روند.این به منزله ی ضعف فرهنگهای از بین رفته نیست بلکه جوامع و انسانهای صاحب آن فرهنگها هر کدام جوری  و به طریقی مجبور هستند خود را با فرهنگ های دیگر تطبیق دهند چون این کار برایشان سود و منفعت مالی دارند و خود را جزء فرهنگ غالب دانستن باعث می شود که افراد ارتباطاتشان بهتر شود و این امر در اصل باعث سود بیشتر مادی و یا فرهنگی می شود.مثال جالبی برایتان می زنم انتخابات دور اول شوراهای شهر و روستا در شهرکرد یادتان هست اگر یادتان باشد تمام کاندیدهای بختیاری پسوندهای فامیل خود را با خط درشت و واضح در پوسترهای تبلیقاتی انتخاباتی خود نوشته بودند مثلا فلانی ... بابادی    فلانی ...دشتکی  فلانی... شهماروند و...... ولی در دور بعدی انتخابات تمام این دوستان دیگر از پسوند فامیلشان در پوسترها استفاده نکرده اند(البته این در ظاهر به خاطر این بوده است که شهرکردی ها دهکردی ها علیه آنها متحد نشوند که این امر هم به خاطر عدم اتحاد در بین بختیاری ها محقق نشد)ولی در اصل به خاطر رای و سود بیشتر حاضر شده اند که هویت خود را مخفی کنند.

در کل و در مقیاس بزرگتر و در جهان نیز می بینیم که فرهنگهای مختلف و حتی دینهای مختلف نیز در حال از بین رفتن و جهانی شدن هستند.و این مسئله به خاطر پیشرفت اقتصادی و تکنولوژیک سریع غرب بوده است.دلیل دیگر این مسئله  نیز بحث اومانیسم و انسان محوربودن و راحت طلب بودن افراد است که انسانها دنبال امیال درونی خود هستند  حتی در دین و خدا نیز دنبال رحتی و راحت طلبی خودشان می گردند.

جوامع دیگر چون سود و منفعت می خواهند و غرب و سیتم غرب نیز این سود و منفعت را برایشان فراهم می کند و جوامع دیگر ناچار به ارتباط با غرب هستند بنا بر این جوامع شرقی –خاورمیانه- در حال نزدیک شدن به غرب هستند و می شود گفت که به طور کامل غربی شده اند.

بختیاریها نیز تحت تاثیر این جهانی شدن قرار دارند ولی متاسفانه این جهانی شدن را در پان ایرانیسم و یا پان ترکیسم دیده اند.یعنی به جای اینکه با حفظ فرهنگ خودشان و کمک از پیشرفتهای تکنولوژیک دیگران خود و فرهنگشان را اعتلا دهند در حال نابود کردن فرهنگ و هویت خودشان هستند.

ما اگر این رویه را بشناسیم می توانیم با آن برخورد کنیم و با آن مقابله کنیم و جلو اضمحلال خود را بگیریم.به قول پزشکان محترم باید علت تب را پیدا کنیم.ما هنوز تب داریم .

ابتدا باید نقاط قوت فرهنگی خود را بشناسیم و از این نقاط فرهنگی جهت استفاده از  جهانی شدن خودمان استفاده کنیم مثلا پشتکار و جدیت بختیاریها در کارها که در بین دیگر اقوام ایرانی منحصر به فرد است.یعنی تنها قوم ایرانی است وجدان کاری دارد.بختیاریها مردمانی تنبل و آمارده خور نیستند.مسئله دیگر شناساندن مفاخر قوم بختیاری و لر و برگزاری همایشهای مختلف جهت شناساندن این مفاخر ابتدا برای خودمان چون بیشتر ما این مفاخر را نمی شناسیم حتی به اسم نیز نمی شناسیم.چرا که شناخت این مفاخر باعث می شود ما افق دیدمان را گسترده ترکنیم و بالاتر ببریم.

 

مسئله بعد انقلاب عظیم مشروطه و نقش بارز سرداران و سربازان بختیاری در این انقلاب است.خود  انقلاب مشروطه و اسم سردار اسعد که متعلق به تمام بختیاریها است واین مسئله به وحدت قوم بختیاری کمک می کند.آیا یکی از ماها و یا دیگر بختیاری ها به این فکر کردیم که سردار اسعد چه کس بوده است و متعلق به کدام طایفه بختیاری بوده است.مسلما همه ما سردار اسعد را یک بختیاری می شناسیم یک سردار بختیاری تحصیل کرده و فرهنگی می شناسیم.

انقلاب مشروطه و سردار اسعد می توانند به عنوان بیرقی برافراشته و سرافراز فرض شود و باعث اتحاد قوم بختیاری دور این بیرق شود.این مفاخر مانند سردار اسعد و علی مردان خان فرزند بی مریم  ودیگر مفاخر بختیاری این پتانسیل را دارد که باعث اتحاد بختیاری گردند.

اتحاد قوم بختیاری بدون اینکه ما بگوییم من چه کسم و تو چه کس و او چه کس است.مسلما اگر تمام ما فکر کنیم بختیاری هستیم این مسئله باعث اتحاد قوم بختیاری می گردد.

برای اتحاد بختیاری ابتدا باید جلو اضمحلال و از بین رفتن قوم بختیاری را بگیریم.ابتدا باید هویت خودمان را بازیابی کنیم.وفرهنگ خودمان را به یک فرهنگ پویا تبدیل کنیم.

مسئله اصلی در این امر در ابتدا حفظ زبان و گویش بختیاری است متاسفانه می بینیم که بعضی از بختیاریها که تعدادشان هم کم نیست به این مسئله مهم توجه نمی کنند حتی در منزل نیز با بچه هایشان با گویش بختیاری صحبت نمی کنند.منطق غلطشان هم این است که بچه وقتی بزرگ شد و وارد اجتماع شد با همکلاسی هایش و دوستانش فارسی صحبت کند و کم نیاورد اصطلاحا فارسی لری را قاطی صحبت نکند.در صورتی که این اشتباه است این بچه اگر در شهرکرد بزرگ شود لهجه شهرکردی اگر بروجن لهجه بروجنی به خود می گیرد و....

در صورتی که بچه هایی که بختیاری را در خانه به درستی یاد بگیرند این افراد وقتی بزرگ می شوند فارسی را بدون لهجه و صاف و بهتر از بچه هایی صحبت می کنند که بختیاری با آنها حرف نزده اند.

پس با بچه هایتان در خانه با گویش وزبان بختیاری صحبت کنید.

1-به بچه هایمان بختیاری صحبت کردن را یاد بدهیم

2-در ماشینمان ومنزل و جاهای دیگر موسیقی بختیاری گوش دهیم و از ان لذت ببریم.

3-خریدهایمان را از مراکز بختیاری و افراد بختیاری انجام دهیم.( البته به مزاح: حتی اگر سرمان کلاه بگذارند)

4-حداقل سر همدیگر کلاه نگذاریم یعنی سر هیچ کس کلاه نگذارید.(شغل بعضی ها که خودشان را ایرانی و می دانند متاسفانه کلاه گذاشتن سر ایرانی های اصیل می باشد.)

5-کسانی که تمکن مالی دارند ومی توانند کمک کنند راه های کسب درآمد اصطلاحاٌ ماهیگیری  را به بقیه بختیاری ها یاد دهند.(مثال جالبی از شرکتی  در تهران که فقط یکی از سهامدارانش بختیاری است این فرد برای هم روستایی هایش  کلی شغل و درآمد جور کرده است)

6-اگر در اداره ای مشغول کار هستید و ارباب رجوع بختیاری دارید سعی کنیم بهترین راهنمایی را و بهترین کمک را به او کنیم.حداقل اگر کمکی از دستتان نمی آید با روی خوش با او برخورد کنید.نه مثل بعضی ادارات شهرکرد که فرد بختیاری اگر وارد اتاق شد جوری رفتار می کنند و جوری لهجه می گیرند که طرف فکر نکند بختیاری است ارباب رجوع که خواسته غیر قانونی ندارد.

7-در ادارات و سازمانها واجتماع با هم  با گویش بختیاری و زبان بختیاری صحبت کنیم. بعضی وقتها که ترکها را می بینم در ادارات با هم ترکی صحبت می کنند با خود می گویم چرا بختیاریها با زبان و گویش اصیل خودشان با هم با زبان خودشان صحبت نمی کنند.

8-بقیه راههای کمک کردن به خودمان را شما بگویید.