نگاه رهبری به مساله قومیتها
آیا با این دید باز رهبری دیگر مشکلی خواهد بود؟
آیا دیگر تبعیضی بین قومیتها در ایران وجود خواهد داشت؟
آیا بیکاری در ایران در بعضی مناطق سر به فلک می کشید؟
آیا دغدغه ای دیگر برای ما می ماند که هویتمان را حفظ کنیم؟
آیا نباید نگاه رهبری نگاهی نهادینه شود؟
آیا نباید به ارزشهای قومی احترام گذاشت؟
تا کسی به خود جرات ندهد بختیاری وهویتش را حذف کرده و تلاشهای ارزشمند بختیاری ها را در مشروطه را به عنوان یک ارزش قوم بختیاری زیر سوال ببرد؟
پیشنهاد می کنم مطلب زیر را تا آخر مطالعه کنید
متاسفانه هم اکنون رویه ای شکل گرفته است که پافشاری برای حفظ سنن و فرهنگ و هویت یک قوم را قوم گرایی(منفی) تعریف کرده و بار منفی به آن می دهند و یک عده را از قوم گرایی نفی کرده و به خاطر اینکار و و تلاش در جهت حفظ هویت آنها را را به قوم گرایی متهم می کنند البته هر نوع قوم گرایی که باعث خدشه دار شدن حفظ یکپارچگی ایران و سرزمین ایران و همچنین هر گونه تلاش در جهت حذف قومیتها و حذف هویت آنها شود از نظر این وبلاگ مورد قبول نیست.رهبر معظم انقلاب معتقد است که تنوع قومي در ايران -به دليل وجود مؤلفههاي حقيقي همبستگي ميان اقوام و قرار گرفتن هويت قومي به عنوان جزء لاينفك هويت ملي-يك فرصت قلمداد ميشود.پس هرچه مؤلفههاي هويت قومي با توجه به هويت ملي تقويت شود، هويت و همبستگي ملي نيز تقويت خواهد شد.
دراین قسمت اینجانب بعضی نقطه نظرات رهبری را که در سفر به کرمانشاه ایراد فرمودند درج می کنم.و می بینیم که رهبری نیز در برخورد با مساله قومیتها حرف دل ما را زدند.ایشان از عدم تبعیض بین قومیتها و اینکه نگاه به قومیتها باید برابر و یکسان باشد حرف زدند . در این مطلب می بینیم که نقطه نظرات رهبری و عمل به این نقطه نظرات توسط دولتمردان و باعث می شود که قومیتها احساس تبعیض نکنند .و عمل و نگاه به ایران از طریق نگاه رهبری می تواند بسیاری از مشکلات قومیتها را حل کند.رهبری معتقد است نظام نباید به قومیتها نگاه تبعیض آمیز داشته باشد و نگاه نظام باید بر خلاف نگاه رژیم طاغوت باشد و قومیتها را فرصتی برای رشد ایران دانسته اند.
متاسفانه می بینیم که نگاه دولتمردان ایران به قومیتهای ایران و مناطق مختلف ایران نگاهی همراه با ترس و تبعیض است.ما آمار وحشتناک بیکاری در استانهای مختلف را در مطلب قبلی آورده ام.به نظر شما با نگاه رهبری به این مسائل آیا دیگر مشکلی وجود خواهد داشت.آیا رهبری معتقد به حفظ هویتها نیستند.
يادداشت زير که توسط سایت الف منتشر شدبه بررسي نگاه حضرت آيتاللهالعظمي خامنهاي رهبر معظم انقلاب به مسألهي قوميتها ميپردازد.
از منظر رهبر معظم انقلاب، «خودفراموشى» - به معنى فراموش كردن هويت خود- امري خطرناك است كه وجود آن در ادبيات سياسي يك كشور، به ذلت و خواري مردم آنكشور ميانجامد. اگر «قوم و ملتى هويت و تاريخ و فرهنگ و زبان خود را فراموش كنند، كه نتيجهى آن، ذلت و بدبختى اين قوم خواهد بود.» اهميت «هويت جمعي» به قدري است كه «با برخوردارى از آن، هر كشور مىتواند از همهي امكانات خود براى پيشرفت و موفقيت استفاده كند. اگر اين احساس هويت جمعى وجود نداشته باشد، بسيارى از مشكلات براى آن مجموعه پيش مىآيد و بسيارى از موفقيتها براى آنها حاصل نخواهد شد؛ يعنى پارهاى از موفقيتها در يك كشور، جز با احساس هويت جمعى به دست نخواهد آمد..»رهبر معظم انقلاب مؤلفههاي «هويت ملي ايرانيان» را از دامنهي مليت فراتر دانسته و هويت جمعى و ملى ملت ايران را «نظام اسلامى» معرفي ميكنند. اهميت اين هويت جمعى به اين است كه هم در مقياس ايرانى داراى بازده و تأثير است، هم در مقياس اسلامى چنين تأثيرى دارد و هم در مقياس جهانى مؤثر است؛ «يعنى چيزى كه ديگر مليتها هيچكدام اينها را ندارند؛ يك چيز فراملى است..»مسألهي ديگر در اين زمينه «رابطهي هويت ملي با ديگر هويتهاي فرد در جامعه» مانند «هويت قومي» است. برخي با تعريف مليت بر مبناي قوميت و ناسيوناليسم علاوه بر محدوديتهايي كه بر فرد وضع ميكنند، ديگر هويتهاي همسطح او را نيز نفي ميكنند. در حالي كه در انديشهي آيتاللهالعظمي خامنهاي، هويت ملي بر ديگر هويتهاي فردي اولويت دارد و اقوام ايراني افتخار ميكنند كه فرزند ايران اسلامي هستند: «همهى اقوام ايرانى به ايران و جمهورى اسلامى علاقهمندند و ايران را ميهن خودشان مىدانند. [...] اقوام ايراني مسلمانند و به اين آب و خاك دلبستهاند؛ عزت و رفاه خودشان را در ايران سربلند و آزاد مشاهده ميكنند...»
ويژگيهاي مشترك اقوام ايراني
مهمترين ويژگيهاي اقوام ايراني را بايد در مؤلفههاي مشترك جستوجو نمود تا بتوان آنها را در قالب يك هويت واحد به نام ملت پذيرفت. تاريخ، جغرافيا، سنتها و فرهنگ مشترك ميان اقوام ايراني، از جمله محورهاي اساسي وحدتآفرين ميان اين اقوام است.تاريخ و دغدغههاي سياسي مشترك در كنار سرزمين و حكومت مشترك باعث ميشود تا اين اقوام در برابر هر هجمهاي به كشورشان به دفاع از آن برخيزند. رهبر معظم انقلاب با اشاره به مقاومت جانانهي اقوام گوناگون كشورمان در سالهاي دفاع مقدس ميفرمايند: «نوبت دفاع مقدس هم كه مىرسد، جنگ هشت سالهى ما، مردم همين گونه از همه جا شركت مىكنند؛ همه شهيد مىدهند؛ همه براى خدا وارد ميدان مىشوند و همه حول يك احساس وظيفهى مشترك، اقدام مىكنند.»?
از ديگر مصاديق وحدت اقوام ايراني در دفاع از اعتقادات و نظام اسلامي خود، ميتوان به حضور در راهپيماييهاي سراسري ?? بهمن و «روز قدس و اظهار شعارهاي واحد در اين زمينه و حضور گسترده در انتخابات» اشاره كرد.
دين؛ عامل حقيقي وحدت
در ادبيات رايج علوم اجتماعي، معمولاً دين و بهويژه اسلام يكي از عوامل ضد وحدت براي يك جامعه محسوب ميشود.چنين رويكردي ناشي از زاويهي نگاه آنان به دين است. در مقابل اين نگاه، رهبر انقلاب دين را «عامل حقيقي وحدت» درجامعهي ايراني توصيف ميكنند و ديگر عوامل وحدت مانند فرهنگ، سنتها و حتي زبان فارسي را با وجود عامل دين معنادار ميدانند. ايشان ميفرمايند: «عدهاى سعى مىكنند اهميت عامل پيوند مستحكم دلهاى ملت ايران، يعنى ايمان اسلامى را كم كنند؛ نه، كشور و ملت يكپارچه است؛ البته يكپارچگىاش به خاطر تاريخ و جغرافيا و سنتها و فرهنگ است، اما عمدتاً به خاطر دين و مسألهى رهبرى است كه اجزاى اين ملت را به هم وصل كرده و همه احساس يكپارچگى مىكنند.»
اقوام ايراني و رژيم پهلوي
با نگاهي به عملكرد رژيم پهلوي در خصوص اقوام، شاهد يك نوع سياست «بيتفاوتي»،«رهاشدگي» و «بيگانگي» نسبت به اقوام هستيم.اين سياست در عملكرد رژيم در توسعهي مناطق قومي و توجه به سطح سواد مردم و مقولهي امنيت كاملاً مشهود است.رهبر معظم انقلاب در ديدار با مردم كردستان به سياستهاي رژيم پهلوي اشاره ميكنند:«يك سياست خبيثى از دوران طاغوت بر كشور حاكم بود و آن عبارت بود از بيگانه دانستن اقوام گوناگون.كُرد بيگانه بود.بلوچ بيگانه بود. ترك بيگانه بود. عرب و تركمن بيگانه بودند. اينها را بيگانه حساب ميكردند.در عملكرد آنها هم اين معنا مشهود بود.شما ببينيد در دوران طاغوت، در اين استان نه كار عمرانىِ درستى انجام گرفته است، نه كار فرهنگى درستى انجام گرفته است؛ رسيدگى نميكردند و كارى نداشتند.در اين استان، كارهاى عمرانى در دوران طاغوت در حد صفر بود؛ كارهاى فرهنگى هم همينجور.]...[طاغوت نميخواست مردم كرد، اين مردم بااستعداد و اين مردم داراى هوش و ذكاوت، باسواد بشوند.فقط درصد استانى با اين خصوصيات و با اين كيفيت، باسواد بود!آن كار عمرانىشان، اين هم كار فرهنگىشان!نگاهشان نسبت به اين استان، نگاه شيطنتآميز و غلط بود.» «ايننگاه،نگاه رژيم طاغوت بود.طبيعت آن رژيم، يك نگاه تبعيضآميز بود؛ نهفقط نسبت به قوم كُرد، به اقوام گوناگون كشور با انگيزههاى گوناگون و با دلائل مختلف.»
وضع امنيت نيز در اين مناطق مناسب نبود و«دستگاه كارى به كار امنيت منطقه نداشت.» مثلاً«سياست رژيم پهلوى در بلوچستان اين بود كه خوانين را به خودشان جذب كنند و از خوانين امنيت منطقه را بخواهند؛ مثل تيولدارهاى زمان قديم[…]كشتارها، ظلمها، بىعدالتيها، ناحق كردن حقها، ضايع كردن ضعفا و رشد دادن گردنكلفتها، به دولت مركزى ربطى نداشت!»
رويكردهاي نظام اسلامي به اقوام ايراني
فرصت دانستن تنوع اقوام
اكثر كشورهاي دنيا با مقوله تنوع اقوام مواجه هستند و «معمولاً در كشورهاي مختلف تعدد اقوام و قوميتها يكي از نگرانيهاي آنهاست؛ در كشور ما بهعكس است».«تنوع اقوام را ما براى كشورمان يك فرصت به حساب مىآوريم، اين يك حقيقت است.حقيقتاً براى ما تنوع اقوام يك فرصت است.»زيرا «ايران يكپارچه است» و مانند «شوروى متشكل از سرزمينهاى به هم سنجاق شده نيست».«حتى آن قسمتهايى هم كه در قرنهاى گذشته جدا شدند،اگر ته دلشان را بگرديد، مايلند با ما باشند.
هر كسى كو دور ماند از اصل خويش / باز جويد روزگار وصل خويش
آنها هم دلشان مىخواهد كه به اين مادر بپيوندند.اين كجا، كشور اتحاد جماهير شوروى كجا؟ ده، يازده كشور را با سنجاق يا به تعبيرى با شلاق به هم بستند و بهاصطلاح يك كشور تشكيل گرديد!معلوم است كه تا شلاق برداشته شد،از هم جدا مىشوند و شدند.»
بر همين اساس رهبر انقلاب از يك سو در رهنمودي به نمايندگان دورهي هفتم مجلس شوراي اسلامي ميفرمايند:«همهى تمايلات منطقهاي و قومى و بخشى بايد در پرتو نگاه ملى برآورده شود.»??و از سوي ديگر بر امكانات و ظرفيتهاي فرهنگي و اجتماعي مردم اين مناطق به عنوان يك سرمايه و ثروت ملي نظر افكنده ميشود:«زبان كردى يك ثروت ملى است، استعدادهاى علمى و هنرىِ جوانان اينجا يك ثروت ملى است، استعداد ورزشى جوانان كردستان يك ثروت ملى است؛ از اين ثروتهاى ملى بايد استفاده بشود، بهرهبردارى بشود، به فعليت برسد.»
مخالفت با تبعيض ميان اقوام
رهبر انقلاب دربارهي عدم تبعيض ميان اقوام ايراني ميگويند:«نظام جمهورى اسلامى مطلقاً با نگاه تبعيضآميز نگاه نميكند؛ نه به كردستان و نه به هر نقطهى ويژهى ديگرى در سرتاسر كشور.[…] نگاه نظام جمهورى اسلامى به تنوع قومى و تنوع مذهبى مطلقاً نگاه تعصبآميز، قومگرا، يكجانبهنگر نيست.اين را به طور قاطع من اعلام ميكنم.نه امروز هست، كه من از نيت خودم و دل خودم حرف ميزنم، نه در طول زمانهاى گذشته در دههى ??، زمان حيات مبارك امام رضواناللهتعالىعليهچنين چيزى نبوده.»
جمهوري اسلامي علاوه بر اينكه سياست غلط رژيم گذشته را مبني بر بيگانه انگاشتن اقوام نفي نمود و «اين نگاه را تصحيح كرد؛ نهفقط در سطح مسئولان، بلكه در سطح آحاد مردم»?? و نگاه اسلامى را كه مبتني بر «برادرى و اتحاد و همدلى و صميميت است،»جايگزين آن نمود. بنابراين در تمام برنامههاي اقتصادي و توسعهاي، تبعيضي ميان مردم سراسر كشور بهخصوص مناطق قومي قائل نشد.اما در سالهاي آغازين انقلاب با وجود برنامهريزي براي حل مشكلات ناشي از رژيم گذشته، «حضور ضد انقلاب» و «ايجاد ناامني در اين مناطق»مانع از فعاليت نظام اسلامي و در نتيجهموجب عقب افتادن اين مناطق از توسعه وبهويژه در حوزهي زيرساختها شد و «ضدانقلاب اين فرصت را متأسفانه براى مدت چند سال از دست نظام جمهورى اسلامى گرفت.»
مشاركت اقوام ايراني در سرنوشت خود
حاكم نبودن نگاه تبعيضآميز به اقوام در نظام جمهوري اسلامي ايران موجب نقشآفريني عموم مردم از اقوام مختلف و نخبگان در حوزههاي گوناگون خواهد شد.وجود«انواع سليقهها و گرايشهاى سياسى و اقوام ايرانى و پيروان اديان و اهالى مناطق گوناگون كشور در مجلس»نشان از حضور و نقشآفريني تمامي اقوام ايراني در قانونگذاري دارد.نبود مرزبندي قومي و مذهبي براي حضور در بسيج نيز نشانهي ديگري از نقش اقوام ايراني در يك جمع ارزشي و انقلابي و نقشآفريني آنها در دفاع از نظام اسلامياست.به فرمودهي رهبر انقلاب:«بسيج، مرز صنفى و مرز جغرافيايي و قومى نمىشناسد.همهى اقوام ايرانى، همهى اصناف گوناگون ملى در سطوح مختلف فكرى از انسانهاى نخبهى برجستهى ممتاز در ميان اهل علم و دانشجويان تا جوانهاى فعال و پرشور صحنههاى ديگر، همه در بسيج جمعاند.بسيج نماد حضور ملى و مقاومت ملى و آگاهى يك ملت است.»
رهبر معظم انقلاب بر استفاده از روحيهي قومي براي پيشرفت ملي تأكيد ميكنند:«هر قومى از اقوام ايرانى، چه كرد، چه فارس، چه تُرك، چه بلوچ، چه عرب، چه تركمن، چه لُر، سعى كند با همان روحيهى قومى در جهت پيشرفت ملى، نه صرفاً پيشرفت قومى، گامهاى بلندترى بردارد.»
اعطاي حقوق مسلم اقوام
در نظام اسلامي مقولهي«قوميت»و «مذهب»هيچگاه مانع شناسايي و اعطاي حقوق مسلّم اقوام ايراني نخواهد بود،بلكه «نظام جمهورى اسلامى محور قضاوتش، اسلام و ايرانى بودن است؛ اسلام و ايرانيت.همهى مسلمانها و همهى ايرانىها در اين نگاه، در محدودهى جغرافيايى كشور داراى ارزش هستند.» بنابراين «ما وقتى كه مىخواهيم يك ايرانى را به عنوان يك ايرانى به حقوق حقهى خودش برسانيم، از او سؤال نمىكنيم كه مذهب و يا حتى دين تو چيست.نه، موطن ماست و از حقوق همشهرىگرى با ما دارد استفاده مىكند و در اين مملكت زندگى مىكند؛ چيزى بايد بپردازد، كارى بايد بكند و حقوقى هم دارد.حق امنيت، حق زندگى، حق كار، حق تلاش، حق تحصيل و فرهنگ دارد.»از سوي ديگر «امنيت، حق عمومى و متعلق به همهى مردم در سرتاسر كشور است و اقوام مختلف، زبانهاى مختلف، عادات مختلف و اديان مختلف از آن بهره مىبرند.»
اهانت به ارزشهاو مقدسات يكديگر؛ خط قرمز نظام اسلامي
در نظام اسلامي «اهانت به ارزشها و مقدسات گروههاي مختلف قومي و مذهبي»كه در قانون اساسي به رسميت شناخته شدهاند، به عنوان «خط قرمز»معرفي شده است.رهبر انقلاب در اين باره ميفرمايند: «دشمن اميد بسته است كه بتواند پيروان مذاهب گوناگون را مقابل هم قرار بدهد.هيچكس نبايد تسليم اين نقشهى خائنانه و خباثتآميز دشمن بشود.آنها ميخواهند شيعه در مقابل سنى، سنى در مقابل شيعه، دلها از هم چركين، نسبت به هم بدبين، آنها اين را ميخواهند.براى همين است كه من اعلام كردم، باز هم تأكيد ميكنم خط قرمز از نظر نظام اسلامى و از نظر ما عبارت است از اهانت به مقدسات يكديگر.»
از سوي ديگر رهبر معظم انقلاب با«اعلام حرمت تقليد لهجهي قوميتها در صورت تمسخر لهجه»، به ريشهيابي اين نقشهي استعمار ميپردازند:«غالب اين شهرهايي كه لهجههاي آنها تقليد ميشود، شهرهايي هستند كه داراي مردم غيرتمندي هستند كه در حوادث مهم صد سال پيش در مقابل دشمنان و مهاجمين ايستادهاند.اين تصادفي نيست.اين تقليد هم سابقه ندارد.يعني توي هيچ يك از اين كتابهاي ادبي و طنز و غيره ما نديديم كه يك حرفي باشد كه نشاندهندهي تقليد لهجه باشد.اين مالِ همين اواخر است؛ يعني مثلاً از صد سال پيش به اين طرف؛ يعني از وقتي كه كشور ما در مواجههي با اين دشمنيها قرار گرفته است.
هويت قومي، جزئي از هويت ملي ماست
تنوع قومي در ايران -به دليل وجود مؤلفههاي حقيقي همبستگي ميان اقوام و قرار گرفتن هويت قومي به عنوان جزء لاينفك هويت ملي- يك فرصت قلمداد ميشود.پس هرچه مؤلفههاي هويت قومي با توجه به هويت ملي تقويت شود، هويت و همبستگي ملي نيز تقويت خواهد شد:«سنتهاى مختلف، آداب و عادات مختلف و استعدادهاى گوناگون و متنوع، يك فرصت است كه اجزاي گوناگون اين ملت بتوانند يكديگر را تكميل كنند؛ با مراودات درست و با همزيستى و اتحاد كامل.براى ملت ما اين يك افتخار است كه چنين نگاهى به مسئلهى تنوع اقوام دارد.علت هم اين است كه اسلام منبع الهام اين نظام است و در اين نگاه اسلامى، بين نژادهاى مختلف و زبانهاى مختلف، ولو از ملتهاى گوناگون، تفاوتى نيست؛ چه برسد به اقوام مختلف در ميان يك ملت. نگاه اسلام اين است و نگاه نظام اسلامى هم اين است.